سلام
امروز مطلبی از نامه خداحافظی گابریل گارسیا مارکز رو خوندم که همش خیلی جالب بود اما اون تیکه که نوشته بود : اگر عمر دیگری داشتن نفرتم را بر یخ مینوشتم
من تصمیم دارم به سختی بسیار ، حتی با وسوسه های زیاد و رفتارهای ناشایست بعضیا به خود یاد بدم که اصلاً مهم نیست و باید نفرت رو بر یخ نوشت و عشق رو بر دل
البته این به معنی نیست که کن الان از کسی نفرتی یا کدورتی دارم نه به خدا
ولی میخوام روی نوع طرز فکرم تمرکز کنم و سعی کنم بهترین راهو انتخاب کنم برای احترام گذاشتن به روح خودم
یه نتیجه گیری جدید تر هم کردم اینکه زندگی خیلی خوب داره پیش میره و من هر روز بهش امیدوار تر میشم
خوشحالم که همراه خوبی مثل اون دارم
قرار گذاشتیم توی زندگی پیشرفت کنیم و بها و زمانش رو هم حاضریم پیش کش زندگی کنیم که هوامونو داشته باشه
و البته پیشرفتی دو جانبه و دو طرفه
خدایا کمکمون کن
گفتم خدا؟؟؟ یادم افتاد خیلی وقتی احساس قلبیمو درست و حسابی بهش نگفتم
خدایا ممنوم که گذاشتی نعمتهاتو بیشتر ببینم و لطفتو بیشتر حس کنم
ممنون که همه سالمن از نزدیکان ما
خدایا ممنون که اجازه میدی ما روی زمینت زندگی کنیم بی هیچ منتی
ممنون که به انسان فقط عقل ندادی و دلی دادی که لذت دوست داشتن رو بچشه و احساس رضایتش از زندگی بیشتر بشه
ممنون که همیشه خدای مهربونو خوب منی ممنونم گاهی به خاطر اشتباهاتم گوشمو میپیچونی این علامت خیلی خوبیه
یعنی حواست بهم هست خوب آدم حواسش به همه که نیست به اونائیه که هنوز دوسشون داره تو هم فکر میکنم دوستم داری که به خاطر خطاهام گوشمالیم میدی
ممنون که دستای گرمت همیشه پناه ماست
دلم برای تنگ شده خدایا
دلم میخواد محکم ببوسمت و بگم که لطف کردی خدا جون
شرمندتیم
....
دوست ندارم باهات خداحافظی کنم
ولی میدونم با این حرفای دری وری من ممکنه خسته بشی و با خودت بگی این دیگه چه جور تشکر کردنه بنده های منم چقدر عجیب و غریبن
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]